منوچهر فرهنگی سال 1304 خورشیدی (1926 م) در کرمان زاده شد. خانواده اش زرتشتی بودند. تا کلاس دهم درس خود را در کرمان خواند و سپس به تهران آمد.
بیوگرافی بهشت آشتیان روانشاد منوچهر فرهنگی
پس از گذراندن دوره سربازی در یک شرکت بازرگانی مشغول به کار شد و به سرعت پیشرفت کرد و مدیریت چند شرکت صادراتی را بر دوش گرفت. سپس همراه با برادر خود شرکت وارداتی و صادراتی را بنیان گذاشت.
وی در سال 1339 خورشیدی زمینی را در کنار ساحل مازندران خریداری کرد و با ساخت و ساز آن دومین فعالیت خود که ساخت دهکده ساحلی در بندر انزلی و مجموعه توریستی بود را آغاز کرد که پیش از انقلاب اسلامی صورت پذیرفت کوشش فراوان داشت.
در همین زمان وی دومین فعالیت مشترک اش را با برادرش آغاز نمود و اقدام به راه اندازی کارخانه داروسازی آترا نمود که بعدها تبدیل به یکی از بزرگترین کارخانه های ایران شد.
تا سال 1359 بیش از 350 ویلا و 70 آپارتمان آماده و در حال ساخت در دهکده ساحلی به فروش رفت.
روانشاد فرهنگی در سال 1359 از ایران خارج شد تا همراه با دو برادر دیگر خود اردشیر و مهربان کارهای نیکویش را دور از مرزهای ایران ادامه دهد.
پس از انقلاب وی به همراه جمعی از دبیران مدرسه ی «ایران زمین» اقدام به پایه گذاری مدرسه بین المللی اسپانیا نمود که در آن بیش از 100 دانش آموز از ایران و دیگر کشورها به تحصیل مشغول شدند. در سال 1363 مدرسه ای را به شمار 40 دانش آموز و 14 کارمند در مدرسه جدید در «لامورآلیجا» مادرید بنیان گذاشت، امروز حدود 700 دانش آموز و 130 خدمه در این مدرسه مشغول به تحصیل و کار هستند و دانش آموختگانی برجسته در آن حضور دارند و هر سال آمار بالایی از ورود به دانشگاهها را داراست.
در این دانشگاه بسیاری از اساتید برجسته هازمان (جامعه) زرتشتی همچون پروفسور فرهنگ مهر سال ها به تدریس اشتغال داشتند.
این مؤسسه یکی از نخستین مدارس در جهان است که با برنامه های پیشرفته و علمی خود تبدیل به یک مدرسه ی بین المللی در کشور شد. مجموعه ای موفق و شاد شامل بیش از 50 ملیت گوناگون.
منوچهر فرهنگی در سال 1386 از سوی انجمن مدارس بین المللی اروپا مورد تقدیر و تشویق قرار گرفت.
در درازای تمامی این سال ها دهش های منوچهر فرهنگی به هازمان زرتشتی ایران ادامه داشت و وی منشا بسیاری از خدمات و کمک های نیک به هازمان زرتشتی بود که از آن جمله می توان به پیشکش چند صد جلد کتاب و چندین دستگاه کامپیوتر به دبیرستان فیروزبهرام، کمک مالی در سال های گوناگون به کمیسیون مددکاری کانون به کانون دانشجویان زرتشتی، کمک مالی به انجمن های زرتشتی نشین ساکن یزد، تامین هزینه مالی چاپ چندین کتاب در داخل و خارج از کشور، کمک و ارسال مقدار زیادی کتاب به کتابخانه انجمن زرتشتیان تهران و دانشگاه زبان شناسی تاجیکستان و … را می توان نام برد.
در حیطه اقتصاد و تجارت منوچهر فرهنگی به سبب خواسته اش برای ساخت و پیشنهاد محصولات با کیفیت عالی، شرکت مثبت خود در جهت پیشبرد جامعه، با بکارگیری انرژی مصمم خود، به وجود آوردن فرصت های جدید و مدیریت صحیح با کاردانی خود و استفاده از روح شکست ناپذیرش به ویژه هنگامی مواجه با یک مانع برجسته بود.
وی به عنوان یک مرد فرهنگی به سبب بخشش های خود در کمک رسانی به ایرانیان خارج از ایران، بکارگیری حس مردم دوستی و کمک به نیازمندان و دوستان، با ایده های مستمر خود در پشتیبانی از تحصیلات بین المللی و علاقه مشتاقانه خود در نگهداری از فرهنگ ایران باستان شناخته شده بود.
منوچهر فرهنگی یکی از شاخص ترین چهره های جامعه زرتشتیان خارج از کشور بود که در یاری رسانی به همکیشان زرتشتی خود از هیچ کوششی فروگذاری نمی کرد.
وی واپسین نشست کاری خود را چهارشنبه 20 اسفند 1386 یک هفته پیش از حادثه مدیریت کرد.
با وجودی که منوچهر فرهنگی زندگی سراسر از فراز و نشیبی را گذراند و سی سال از سرزمین مادری خود دور بود اما همیشه لبخند به لب، لطیفه گویان و در صورت نیاز هدیه ای به همراه داشت.
مرگ اندوه برانگیز وی در آغاز سال 1387 (در شامگاه نخستین روز فروردین ماه سال جاری) در سن 82 سالگی سبب شد تا همه افرادی که وی را می شناختند احساس کنند که پدری را از دست دادند. قاتل یک زن بوده است که با چاقو اقدام به این قتل کرده است.
منوچهر فرهنگی با دوشیزه فرانک سیوشانسی ازدواج کرده که حاصل این ازدواج دو پسر به نام رامین و رامش است.
بهشت برین جایگاهش باد.
که در این راستا شاعر توانمند زرتشتی خانم توران بهرامی در سوگ منوچهر چنین گفته است:
به یاد شادروان منوچهر فرهنگی
منوچهر فرهنگی پاک جان به نزدیک نوروز رفت از جهان
به دست زنی بد کُنش کشته شد به خون پیکر پاکش آغشته شد
ز ژرفای جان بود اهوراپرست دل و جان به مزدا و ایران به بست
ورا مام در شهر کرمان بزاد پدر نام او را منوچهر داد
منوچهر در شهر خود درس خواند پس از آن دگر او به کرمان نماند
به تهران بیامد پی کسب و کار از او پشتکاری بگشت آشکار
چو او بود آزاده ای با خرد از آغاز شد گرم داد و ستد
منوچهر با دو برادر که داشت به کار تجارت زمان ها گذاشت
به توزیع دارو بپرداختند ز خود مرد کارآفرین ساختند
پس از چند سالی به گیلان برفت پی ساختن، با دل و جان برفت
بنا کرد او «دهکده ساحلی» ز جان و ز دل، نِی ز آب و گِلی
پس از انقلاب آن دهشمند مرد از ایران سفر سوی مادرید کرد
«فرانک» نکو همسرش با دو پور ورا همرهی کرد با عشق و شور
در آن جایگه چون فرود آمدند سکونت گزیدند و ساکن شدند
به تدبیر آن بخرد نیک رای به مادرید کرد او مدارس به پای
که از بهترین ها در آن شهر بود همه دوستان کار او را ستود
منوچهر فرهنگیِ نیک خوی به آن کار فرهنگی آورد روی
بسی سال با نیکی و مهر و داد بپا داشت در مادرید آن نهاد
ستاینده ی کیش زرتشت بود در این راه همواره کوشش نمود
پی سرفرازی ایران و دین به هر کار بود بت نیکی گزین
به گاتهای زرتشت دل بسته بود ز نادانی و جهل دل خسته بود
بدان سان که در هر کجای جهان شد این کار ارزنده اش، آرمان
گروهی بر آنند کان راد کیش در این راه بگذشت از جان خویش
کنون درگذشتِ منوچهر را منوچهر آگاه و پر مهر را
به «رامین» و «رامش» به بانوی او به فامیل و یاران نیکوی او
ز ما باد همدردی بی کران روانش به مینو جهان شادمان
بیامرزدش داور کردگار که عمری به شایستگی کرد کار
همراه با همدردی و آرزوی آمرزش: توران شهریاری (بهرامی)
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید و برای ما نظرات خود را بنویسید.