يكي از مهمترين مباحثي كه اكثر جامعه شناسان بزرگ به آن پرداختهاند بحث دين و كاركردها و اثرات مثبت و منفي آن بر جامعه ميباشد .
دور كيم كه يكي از بزرگترين جامعه شناسان و از بنيانگذاران اين علم است در زمينه دين تحقيقات و نوشته هاي بسياري دارد.
وي در تحقيقات جامعه شناختي خود ، به بررسي نيروهاي نظارت دروني شده در وجدان فردي كشانده شد و به اين نتيجه رسيد كه ” جامعه بايد در درون فرد حضور داشته باشد ” و به پيروي از همين نتيجه گيري خودش ، به تحقيق و بررسي دين پرداخت ، چرا كه دين يكي از نيروهايي است كه در درون افراد ، احساس الزام اخلاقي به هوا داري از درخواستهاي جامعه ميكند . وي در كتاب صور ابتدايي حيات ديني ، “دين” را اينگونه تعريف ميكند : ” دين نظامي است يگانه از اعتقادات و اعمال مربوط به امور تعدي، جدا از امور غير تعدي و ممنوع . اين اعتقادات منها ی كسانيرا كه به آنها باور دارند در يك مجتمع اخلاقي به نام كليسا” سازمان ديني” متحیر ميكنند ”
او معتقد بود كه در جوامع نسبتاً ساده ابتدايي بهتر از جوامع پيچيده نوين تر قادر بودند ريشه هاي دين را بيابد، آنچه را او از اين رهگذر بدست آورد ، اين بود كه سرچشمه دين محو جامعه است .اين جامعه است كه بعضي چيزها را شرعي و برخي ديگر را كفر آميز ميشناسد . در نمونههايي كه مورد برسي قرار داد ،”كلان” سرچشمه نوع ابتدايي دين -توتم- است كه در آن ، چيزهايي مانند گياهان و جانوران تقدس مييابند . دوركيم خود “توتم” را به عنوان نوع ويژهاي از واقعيت اجتماعي غير مادي يا صورتي از وجدان جمعي ميانگاشت. در پايان ، او به اين نتيجه رسيده بود كه جامعه و دين يا به معناي عام تر ، وجدان جمعي از يك گوهرند.اين همان شيوهاي است كه جامعه از طريق آن خودش را به صورت يك واقعيت اجتماعي غير عادي متجلي ميسازد . در اينجا اين سؤال پيش ميآيد كه آيا خدا همان جامعه است ؟ در پاسخ به اين سؤال دوركيم استدلال ميكند كه اگر بتوانيم آنچه را واقعاً مقدس است كشف كنيم، اساس واقعي نظر الهي را نيز پيدا خواهيم كرد. بر اين اساس با توجه به تحليلهاي دوركيم هرگاه بتوانيم اين دو چيز را روشن كنيم .1) قدرت الهي غير شخص يا ” خدا “2_جماعتي خاص كه كلان ناميده شده است ، به كشف نظر اصلي مذهب نائل آمدهايم . توتم نشانه ديني و علامتي است كه به وسيله آن، يك كلان از كلانهاي ديگر متمايز ميشود. خداي كلان كه ريشه توتمي دارد نميتواند چيزي بيش از خود كلان باشد تصورات نخست به شكل قابل مشاهده از حيوان يا گياهي در ميآيد كه به عنوان توتم به كار گرفته شدهاست . بنابراين قدرتي كه مافوق قدرت اخلاقي است كه همه چيز به آن بستگي دارد ، جامعه است . دوركيم نتيجه ميگيرد كه نيروي ديني ، فقط احساسي است كه به وسيله گروه به اعضاي گروه القاء ميشود، اما ناآگاهانه طرح ريزي شده و غيبت يافته است . از تحليلهاي دوركيم چنين استنباط ميشود كه اين جامعه خودرا درهر فرد جاي داده است ، روح فرد بخشياز روح بزرگتري است كه ناشي از گروه ميباشد 1
رتيز درباره خدا سازي جامعه توسط دوركيم ميگويد: دوركيم با خدا سازي جامعه ، در واقع موضوع بسيار محافظه كارانهاي اتخاذ كرد؛ زيرا كمتر كسي است كه انديشه بر انداختن يك خدا يا سر چشمه اجتماعياش را در سر بپروراند. از آنجا كه دوركيم خدا و جامعه را يكي ميانگاشت ديگر نميتوانست گرايش اجتماعي در جستجوي شيوهايي بهبودكار كرد جامعه داشته باشد . از اين جهت و جهات ديگر ، دوركيم با جامعه شناسي محافظهكار فرانسوي آشکارا همداستان بود اما اين واقعيت كه او از بسياري از تندرويهاي آنها پرهيز كرد موجب شد كه به صورت مهمترين شخصيت جامعه شناسي فرانسه در آيد.